فراقت ز خون ریز من در نماند


فراقت ز خون ریز من در نماند

فراقت ز خون ریز من در نماند


فراقت ز خون ریز من در نماند

فراقت ز خون ریز من در نماند


فراقت ز خون ریز من در نماند

فراقت ز خون ریز من در نماند


فراقت ز خون ریز من در نماند

سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
سر کویت از لاف زن در نماند
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
من ار باشم ار نه سگ آستانت
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
ز هندوی گژمژ سخن درنماند
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
تو گر خواهی و گرنه میدان عشقت
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
ز رندان لشکر شکن درنماند
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
در آویزش زلفت آویخت جانم
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
که صید از نگون سر شدن درنماند
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
دل از هشت باغ رخت درنیاید
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
هم از چار دیوار تن درنماند
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
رخت را به پیوند چشمم چه حاجت
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
که شمع بهشت از لگن درنماند
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
ز خون چو من خاکیی دست درکش
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
که هجران خود از کار من درنماند
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو در بیشهٔ روزگار افتد آتش
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
چو من مرغی از بابزندر نماند
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
غم دل مخور کو غم تو ندارد
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
دل از روزی خویشتن درنماند
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
به خون ریز خاقانی اندیشه کم کن
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند
که ایام ازین انجمن درنماند